با عرض سلام و آرزوی سلامتی و بهروزی برای دوستان در بخش قبلی با موضوع تنظیم قراردادها به دو سرفصل عنوان قرارداد و طرفین قرارداد پرداختیم حال در بخش حاضر قصد داریم به دو سرفصل دیگر موضوع قرارداد و بهای قرارداد بپردازیم.
سرفصل سوم : مورد قرارداد
مورد قرارداد همان مال یا عملی است که طرفین قرارداد متعهد به تسلیم یا انجام آن می شوند که از آن در قراردادهای مختلف حسب مورد بعنوان موضوع قرارداد، مبیع ، مورد معامله و غیره نام می برند در مرحله اول صحیح است جهت رفع هر گونه ابهامی یکی از این عناوین متناسب با عنوان قرارداد انتخاب شود بعنوان مثال چند وقت پیش قراردادی به دست من جهت بررسی رسید که عنوان قرارداد مشمول ماده 10 قانون مدنی بود اما موضوع قرارداد مبیع قید شده بود که کاملا اشتباه است و باتوجه به تضاد عنوان قرارداد در صورت اختلاف قطعا محل مناقشه خواهد بود.
در مرحله بعدی موضوع یک قرارداد باید روشن و واضح به نحوی که رافع هر گونه اشتباه یا شبهه باشد توصیف گردد بعنوان مثال دعاوی در دادگستری مطرح بود و موکل شکایت فروش مال غیر از طرف مقابل انجام داده بود اما باتوجه به اینکه محل و مشخصات زمین در زمان انعقاد قرارداد روشن و شفاف توصیف نشده بود طرف مقابل ادعا کرد که وی زمین مورد شکایت را به موکل نفروخته بلکه زمین مجاور را فروخته است با اینکه بعدها مشخص شده ادعای متهم کذب است اما حدود یکسال اثبات کذب بودن ادعای متهم زمان برد و باعث اطاله دادرسی شد . همچنین در توصیف مورد قرارداد از بکاربردن عباراتی مجهول یا کلی مثل نخود خود برنج با کیفیت یا یک باب منزل مسکونی خودداری کرد تمام این موارد در زمان تحقق اختلاف محل مناقشه و در بهترین حالت باعث ظولانی شدن حل اختلاف خواهد شد.
گذشته از این موارد در مباحث حقوقی مورد قرارداد حسب هر قرارداد باید شرایطی از جمله موجود بودن ،مالیت داشتن، مشروع بودن و منفعت عقلایی داشتن و …. باید داشته باشند هرچند بنظر می رسد این موارد جز بدیهیات است اما لازم است هرجا که احتمال این یرود که مرجع حل اختلاف تصور کند که مورد معامله بعنوان مثال مشروع نیست یا فاقد منفعت عقلایی است در زمان تنظیم قرارداد توضیحات و توصیفات لازم در باب مشروع بودن یا منفعت عقلایی موضوع قرارداد داه شود که اینکه در کجا نیازمند توضیح و توصیف هست یا خیر به تشخیص متخصصین امر نیاز دارد.
سرفصل چهارم: بهای قرارداد
بهای قرارداد که عموما در قراردادها وجود دارد بها یا ثمن قرارداد پول یا کالای است که مورد قرارداد با آن معامله می شود که در قراردادها عموما با نام بها، ثمن، قیمت، مبلغ یا ارزش قرارداد مشخص می گردد اینکه گفته شد عموما بخاطر این ست که بعضا قراردادها و عقودی وجود دارد که رایگان هستند یا قابلیت لاعوض بودن را دارد مثل صلح یا وکالت. در گام اول صحیح است همچون موضوع قرارداد اگر از عقود معین استفاده می کنیم هم جهت رفع هرگونه شبه ای نام بها قرارداد را هم متناسب با عنوان قرارداداستفاده کنیم بعنوان مثال زمانی که عنوان قرارداد بیع هست از عنوان ثمن برای این بخش استفاده کنیم یا اگر اجاره هست از واژه اجاره بها استفاده کنیم اگر قرار دادکار است از حقوق استفاده کنیم این تاکید بدین جهت است که به واسطه این تسریع بعنوان مثال بین قرارداد کار با پیمانکاری یا قرارداد اجاره با سرقفلی یا بیع با معاوضه و عموما عقود و قراردادها شبیه به هم تمییز قائل بشیم این مواردی که گفته شد بارها بخاطر عدم دقت تنطیم کننده قرارداد باعث شده که در دادگاه ها محل مناقشه قرار گیرد بنابراین دقت در این موضوع هم ضرورت دارد. چه دریافت کننده بها باشید چه پرداخت کننده بها، بها مورد معامله هم مانند خود مورد معامله باید دقیقا بررسی گردد و واضح و روشن رافع هرگونه شبهه ای توصیف گردد مخصوصا زمانی که بها یا ثمن مورد معامله کالا یا خدماتی بوده باشد باید دقت بشتری انجام شود.
زیرا که در عقدی مانند بیع چنانچه مورد معامله مستحق اللغیر دربیاید یعنی فروشند مالک مالی که فروخته است نباشد عقد باطل است و فروشنده می بایست بها یا ثمن را مسترد کند اما در صورتی که ثمن مستحق اللغیر در بیاید معامله باطل نبوده و فروشنده نمی توان کالای فروخته شده را مسترد نمیاد و می بایست ثمن یا ارزش آن را مطالبه کند و جهت این مطالبه در صورت امتناع خریدار می بایست وارد مراحل قضایی گردد و دادرسی های طولانی گردد.
موضوع دیگری که دربحث ثمن هست این هست که نجوه پرداخت ثمن است یک قرارداد سالم باید به نحوی باشد که نحوه پرداخت ثمن در آن بدون ابهام مشخص شده باشد.